کد مطلب:28915 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:131

نقش قُطام












در مورد نقش قطام در قتل امام علیه السلام مورّخان دچار افراط و تفریط شده اند. برخی نقش او را در این ماجرا پر رنگ كرده اند. شاید نخستین تاریخ نویسی كه داستان قطام را در توطئه قتل امام علیه السلام بزرگ كرد، ابن اعثم بود. علامه مجلسی نیز این داستان را از كتابی ناشناخته به صورت یك رُمان عشقی نقل كرده است. همین داستان، هنگامی كه به دست جُرجی زیدان (داستان نویس مسیحی عرب) می افتد، شاخ و برگ های فراوانی پیدا می كند. در مقابل، برخی از محقّقان معاصر با اشاره به ایرادات و تناقضاتی در این داستان، اصل وجود چنین ماجرایی را در قتل امام علیه السلام زیر سؤال برده اند.

به نظر می رسد كه اصل وجود قطام و نقش او در توطئه ترور امام علیه السلام غیرقابل انكار است؛ چنان كه داستان پردازی هایی كه در این زمینه در الفتوح ابن اعثم[1] و بحارالأنوار[2] و نوشته[3] جرجی زیدان آمده نیز غیر واقعی است.

مؤلّفان مصادر كهن، مانند: الطبقات الكبری (م 230 ق)، الإمامة والسیاسة (م 276 ق)، أنساب الأشراف (م 279 ق)، الأخبار الطوال (م 282 ق)، الكامل مبرَّد (م 285 ق)، تاریخ الطبری (م 310 ق)، الفتوح (م 314 ق) مُرُوج الذّهب (م 346 ق) و مقاتل الطالبیین (م 356 ق) بر نقش زنی به نام «قطام» كه پدر و برادر، و در بعضی از متونْ عمویش، در جنگ نهروان كشته شده بودند و از این جهت، كینه امام علیه السلام را به دل داشت، در توطئه قتل امام علیه السلام و ارتباط او با ابن ملجم، اتفاق دارند. بنابراین به آسانی نمی توان اصل داستان را انكار كرد؛ امّا چگونگی آن، قابل تشكیك است و آنچه در این رابطه به صورت یك رُمان آمده، قطعاً باطل است. شاید نزدیك ترین گزارش به واقع، متن أنساب الأشراف و الإمامة والسیاسة باشد كه در آن آمده:

ابن ملجم به كوفه آمد و كار خود را پنهان داشت و با زنی به نام قُطام دختر علقمه - كه از خوارج بود و علی علیه السلام در جنگ با خوارج، برادرش را كشته بود ازدواج كرد. ازدواج با او به این شرط بود كه علی علیه السلام را به قتل برساند. مدّتی نزد او ماند. روزی قطام به او - كه پنهان می زیست - گفت: مدّتی طولانی است كه دوست داری نزد خانواده ات بمانی و از كاری كه به خاطر آن آمده ای، چشم پوشیده ای! گفت: با یاران خودم وقتی را قرار گذاشته ام كه از آن فرا نخواهم رفت.[4].









    1. الفتوح: 3 و275/4-276.
    2. بحار الأنوار: 228/42.
    3. كتاب 17 رمضان.
    4. أنساب الأشراف: 250/3 و 253، الإمامة والسیاسة: 179/1 و 180.